خاطرهبازی با یک مشت کاغذ
بچه مچه که بودیم حدود ۸ ساله؛ با کاغذ کلی موشک ساخته بودم به قاعدهی یک کارتون. با بردها و سایزهای مختلف اما همه مثل هم و یجور –آخه تنها چیزی بود که بلد بودم بسازم- گذشت و گذشت تا اینکه چند وقت پیش با اوریگامی (هنر تا کردن کاغذ) آشنا و به شدت علاقهمند شدم. به جای این که کاغذهای باطله و چرک نویس مچاله شوند و با پرتاب ۳ امتیازی روانه سطل آشغال، کلی فرم سرشان در آوردم اساسی و ای کاش قبل از این که آباد میشدند ازشون یه عکس میگرفتم تا میدیدید…
در همین راستا سایتهای مختلفی را میشود با یک سرچ ساده پیدا کرد که به طور تخصصی به اوریگامی میپردازند. اما متاسفانه جای سایتهای فارسی که مولد باشند و حرفی برای گفتن داشته باشند خالی است.
علی ایحال میتوان از سایت sepehrm نام برد که یک نرمافزار گرافیکی کم حجم تولید کرده –آموزش درنای معروف را هم دارد نمیخواهد زیاد دنبالش بگردید-.
و همین طور از سایت ittutorial.ir که به آموزش پارهای از مدلهای اوریگامی پرداخته است.
و بلاگ آقای محسن موسوی زاده که حکم پدر اوریگامی ایران را دارند origami.blogsky.com
اگر از سایتها و وبلاگها و فرومهای وطنی بگذریم تازه رسیدهایم به اصل مطلب؛
اگر نمیدانید بدانید در این ورطه بچه زرنگهای ژاپنی پیشگاماند و سایت origami-club سایت شناخته شدهی ژاپنی است که طرحهای عموما ساده و کاربردیی دارد که برای شروع مناسباند حتما یه سر بزنید.
origami-fun.com یحتمل یکی از شناخته شدهترین سایت در زمینه اورگامی ست. که با آرشیو بندی منظم به طبقه بندی طرحهای مختلف پرداخته است و به راحتی میشود مراحل ساخت اوریگامی را از روی شکل یا pdf دنبال کرد. توی این سایت یه قسمت هم وجود داره که شامل طرح های روی کاغذ هست که میشود طرحها را روی کاغذ پرینت گرفت و با اون کاغذ و هنر اریگامی یه شی زیبا درست کرد.
origami-make.com & bloom4ever.com به شخصه این سایت رو خیلی بیشتر از بقیه دوست دارم چون اول از همه خیلی با طمانینه و با دقت به آموزش اوریگامی پرداخته و طرحهایش را براساس ساده یا سخت تقسیمبندی کرده است و در ثانی طرحهای انواع و اقسام گل را دارد از جمله انواع گل رز. که کلی دنبالش بودم و فقط همین سایت جواب داد.
و اما origami.com این سایت را گذاشتم آخر از همه معرفی کنم تا از زندگی ناامید نشوید! طرحهای این سایت عموما حرفیاند و اصلا و اصولا کار هر کس هر کس نیست کاغذ تا زدن.
گفتیم و گفتیم اما ای کاش درباره فوایید و کاربردهایش در معماری و صنعت میگفتم. ولش دیگه کپی کاری میشود اگر چیزی بگم. بجایش این مقاله را هم بخوانید!
برچسب ها : اوریگامی , سرگرمی , کاغذ ,
شهره شهر
در تب و تاب یک دل سیر چشم شدن… مثه همیشه عجول و وسط خیابان… پشت
سایهام پنهانم… وجودم را فرو میخورم… اما چه کنم از رخوت ترس و تعصب… هر
قدر دلت میخواهد تقلا کن من که ندیدم… من که هیچ یادم نیست…

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم
زلف را حلقه مکن تا نکنی دربندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم
یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم
رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
قد برافراز که از سرو کنی آزادم
شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را
یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم
شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم
رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس
تا به خاک در آصف نرسد فریادم
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که دربند توام آزادم
برچسب ها : شعر ,
پس سهم من کو؟

واسه من به همان اندازه که درس میخوانم نتیجه بگیرم کافیست آخه بعضاً پیش آمده که قریب دو هفته برای یک امتحان وقت صرف کردم ولی نتیجه اونی نشده که باید. این جور مواقع کلی دل سرد میشوم. هرچند میدانم مشکل از کجا آب میخورد؛ طول ترم باید چیزی به نام جزوه را لاقل مزمزه کرد تا پایان ترم بشود بلعیدش!
از ما به اونایی که هنوز دانشجو نشدن نصیحت که گول این رشتههای دهن پر کن را نخورند و بروند به دنبال علایقشان تا بعداً در حسرت نباشند که اگر فلان رشته را میخواندم چه و چه. – بعله استعداد هم مهم است اما علاقه با چاشنی پشتکار میتواند رهگشا باشد.-
دیگر اینکه اونهایی که اهل رماناند حتماً کتاب “سهم من” نوشتهی خانم پری نوش صنیعی را بخوانند. همین
برچسب ها : دانشگاه , امتحان , کتاب , سهم من ,
سرباز دستات زیر سنگه
چند روز پیش داداشم از سربازی اومد…
دفترچش پر بود از شعرهای بلاصاحبی که بین سربازها رد و بدل میشود از خطها و یادداشتهای جور واجور و خواندنی.
گرچه ما هنوز به این توفیق! نایل نشدهایم اما کیه که ندونه؛ یه روز با سر
تراشیده و پوتین بسته باید بریم اجباری! امیدواریم که بیفایده نباشد و
تبدیل به دو سال عقب ماندگی نشود.
تنها مطلبی که میتوانم بدرقه راه سربازها کنم این است که بگویم خوش بگذرد.
خوش بگذرد به تو ای دوست عزیز که در دورترین نقطهی این وطن خدمت میکنی،
من به یادتام.
به دم دروازه ی بیرجند شدم / صدای طبل و شیپور شنیدم
به خود گفتم که این طبل نظام است / دو سال شخصیگری بر من حرام است
نگو ۰۴ بگو ویرانه ی غم / نگهبانی زیاد مرخصی کم
به خط کردن تراشیدن سرم را / لباس آشخوری کردن تنم را
لباس آشخوری رنگش زمینه / برادر غم مخور دنیا همینه
الهی خیر نبینی سرگروهبان / چرا امشب مرا کردی نگهبان
جناب سروان صدا زد من دویدم / به محض یک دقیقه دیر رسیدم
چنان سیلی نهاد در بیخ گوشم / خیال کردم که سبزی میفروشم
نوشتم نامهای با برگ چایی / کلاغپر میروم مادر کجایی
نوشتم نامهای روی گل یاس / بشین پاشو میروم با کلهی تاس
نوشتم نامهای با برگ خرما / سربازی خیلی سخته ۲۴ ماه
چرا مادر مرا بیست ساله کردی / در این شهر غریب آواره کردی
بمیرد آنکه خدمت بنا کرد / تو رو از من، منو از تو جدا کرد
تفنگم را گذاشتم بر لب سنگ / نشستم گریه کردم با دلی تنگ
نشستم گریه کردم خوابم آمد / محبتهای مادر یادم آمد
برچسب ها : سرباز , سربازی , شعر ,
آخرین مطالب
» پروژه UML: تحلیل فروشگاه اینترنتی ( دوشنبه 11 شهریور 1392 )
» کجایی ( یکشنبه 27 مرداد 1392 )
» Life in a Day ( یکشنبه 27 آذر 1390 )
» فرشتههای بیبال ( پنجشنبه 10 آذر 1390 )
» WouldntItBeLoverly ( جمعه 13 آبان 1390 )
» ای بد بد بد ( پنجشنبه 7 مهر 1390 )
» ۲۷۰+۹۰ ( چهارشنبه 23 شهریور 1390 )
» شکرت ( سه شنبه 15 شهریور 1390 )